اخبار سبزوار پيام : فرهنگی و هنری


اخبار » فرهنگی و هنری / تاریخ خبر: 24 خرداد 1391 / کد مطلب: 2746 / نظرات: 0


واکنش منحصر به فرد امام خمینی نسبت به سروده های استاد حمید سبزواری


واکنش منحصر به فرد امام خمینی نسبت به سروده های استاد حمید سبزواری
سایت نکوداشت استاد سبزواری نوشت /یکی از سروده های حماسی و خاطره انگیز استاد حمید سبزواری سروده همپای جلودار است . این سروده وقتی با آهنگ و صدای خوب حسام الدین سراج خواننده معروف کشورمان خوانده شد ،اثرگذاری دو چندانی پیدا کرد و در ذهن و خاطره شنوندگان برای همیشه ثبت شد.
همپای جلودار در رابطه با مقاومت مردم لبنان و فلسطین سروده شد و دامنه اثرگذاری آن از ایران بیرون رفته و بین رزمندگان لبنانی و فلسطینی نیز اثرات حماسی خوبی به جای گذاشت.
جالب اینجاست که حتی معمار کبیرانقلاب حضرت امام خمینی (ره) نیز تحت تأثیراین ترانه حماسی قرار گرفتند و به آن توجهی خاص نشان دادند.
در ادامه توضیحاتی در مورد این سروده را به نقل از مجله کیهان فرهنگی به قلم آقای تورج زاهدی منتشر می کنیم :
این اثر،با دکلمه زیبا و تأثیر گذاری که‏ ابتکارش به خود سراج تعلق داشت،به‏ سرود ماندگاری تبدیل شد که هنوز هم پس‏ از گذشت سال‏ها،در یاد و خاطره‏ علاقمندان محفوظ مانده است.
سرود«همپای جلودار»دارای براعت‏ استهلال است،و همچنان که از نامش‏ برمی‏آید،به سجایای رهبر،و خلوص و ارادت پیروان او می‏پردازد.در این جا هم‏ می‏بایست قوه تصور را به کار انداخت و خود را در آن شرایط زمانی و مکانی قرار داد،تا امکان درک و فهم قدرت شگفت این سرود فراهم شود.در شرایطی که عاشقان‏ سینه چاک حضرت امام(ره)تحت هدایت و به دستور او جان خود را نثار اسلام‏ می‏کردند،و به هیچ ترسی از مرگ،جلوی‏ ارتش تا بن دندان مجهز عراق،سینه سپر می‏کردند،می‏توان تصور کرد که با شنیدن‏ این سرود(نوای عمیق و مؤثر سراج و صدای‏ خوش خود او،به همراه کلمات جادویی و منقلب کننده سبزواری)چگونه به جوش و خروش درمی‏آمدند و بر آتش عشق به اسلام‏ و رهبر اسلامی‏شان می‏گداختند.
هرگز نبایستی تصور کرد که این‏ تأثیر پذیری،فقط به امت مسلمان تعلق‏ داشت،و رهبرشان را در بر نمی‏گرفت.
این نکته نادره و ظریف،از زبان خود سبزواری،لطف و عذوبت دیگری دارد: «شبی مرحوم سید احمد آقا،از من و آقای‏ زورق دعوت کرد که برای صرف شام،در منزلش خدمت برسیم.آقای زورق یکی‏ دیگر از شعرای انقلابی بود که در کنار من و حجت الاسلام و المسلمین بهجتی«شفق» طبع شعری داشتیم و اغلب با هم بودیم.
آن شب هنگام صرف شام،موضوع‏ صحبت طبق روش معمول،به همین مباحث‏ کشیده شد.من که دل پری از جمع بندی‏ مسایل فرهنگی و نحوه کارپردازی آن‏ در جامعه داشتم،شروع کردم به گلایه و از کمبودها و نواقص آشکار در این خصوص‏ سخن گفتم.خوب می‏دانستم که حاج‏ احمد آقا،با آن طبع والا و همت بلندی که‏ دارد،درست مانند پدر بزرگوارش به‏ مباحث فرهنگی علاقمند است.
من از این بابت گلایه داشتم که آقایان، نه فقط به امور فرهنگی بی اعتنا هستند و حتی‏ امکانات اولیه را هم دریغ می‏دارند،که حتی‏ خشک طبعی را به آنجا رسانده‏اند که به تکفیر هم می‏پردازند.
حاج احمد آقا با مهربانی ذاتی و همیشگی‏اش لبخندی زد و مرا مورد لطف و مرحمت قرار داد.دلجویی حاج احمد آقا، مرا بسیار آرام کرد و از آن حالت پر تنش بیرون آورد.
وقتی کاملا آرام شدم.آن وقت‏ حاج احمد آقا که هنوز لبخند تسکین بخش‏ خود را بر لب داشت،مرا مورد خطاب قرار داد و گفت:اتفاقا حضرت امام(ره)سخت‏ به اشعار شما التفات دارد.
من و زورق کاملا برانگیخته شدیم،و توجه‏مان به شدت جلب شد.لذا از حاج احمد آقا خواستیم لطف کند و در این مورد،مثالی بزند.او خندید و چنین‏ گفت:یک شب دیدم حضرت امام(ره)در حیاط قدم می‏زند و به صدای یک رادیوی‏ بسیار کوچک ترانزیستوری گوش می‏دهد. آن قدر با توجه و دقت گوش فرا می‏داد،که‏ حتم کردم می‏بایست موضوع مهم و خطیری‏ باشد.
رادیو آن قدر کوچک بود که در مشت‏ جا می‏گرفت،و حضرت امام(ره)آن را به‏ گوش می‏سپرد که صدا را به نحو دقیق‏تری‏ بشنود،و هیچ نکته‏ای را ناشنیده و تلف شده‏ باقی نگذارد.
کمی که جلوتر رفتم،متوجه نکته عجیب‏ دیگری شدم.حضرت امام(ره)هیچ گاه‏ رعبی به دل راه نمی‏داد،و در مقابل‏ بزرگترین فاجعه‏ها و خطرات نیز خونسردی‏ خود را حفظ می‏کرد؛در آن لحظه خاص، دچار هیجان شده بود و با التهاب آشکاری‏ به مطالب رادیو گوش می‏داد.من صدای‏ رادیو را نمی‏شنیدم،ولی می‏دانستم که‏ می‏بایست موضوع بسیار مهمی اتفاق افتاده‏ باشد.،که حضرت امام(ره)را اینچنین به‏ هیجان آورده است.
وقتی کاملا به او نزدیک شدم و در کنارش‏ قرار گرفتم،در کمال حیرت متوجه ارتعاش‏ در دست ایشان شدم.به راستی که جای‏ نگرانی و دلواپسی بود.آخر رادیو در باب‏ چه مطلبی سخن می‏گفت،که حضرت امام‏ (ره)را به لرزه درآورده بود؟
حضرت امام(ره)که متوجه شد نظر من‏ کاملا جلب شده است،و می‏دانست که با توجه به شخصیت استوار و محکم او،چقدر از هیجان او دچار بیم و اضطراب شده‏ام، رادیو را به دستم داد و گفت:گوش بده!
وقتی رادیو را به گوشم چسباندم،متوجه‏ شدم دارد سرود«همپای جلودار»را پخش‏ می‏کند.هرگز نمی‏توانستم تصور کنم آن‏ چیزی که حضرت امام(ره)با آن دقت و هیجان به آن گوش فرا می‏دهد،یک قطعه‏ موسیقی است.پس حضرت امام(ره)برایم‏ توضیح داد که آن سرود درباره او به عنوان‏ رهبر انقلاب،و امت مسلمان انقلابی‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود)
است.و او زیر بار وظیفه‏ای که بر عهده‏ داشت،و احساس تعهدی که در قبال اسلام‏ نسبت به خود حس می‏کرد،و آن سرود نیز به نحو مستقیمی بر آن تأکید می‏ورزید، احساس مسوؤلیت می‏کرد،و با توجه به‏ روحیه مسوؤلانه‏ای که داشت،آن قدر تحت‏ تأثیر تعهد و وظیفه‏اش قرار گرفته بود که‏ آنچنان آشکارا می‏لرزید!
وقتی سخن حاج احمد آقا به این جا رسید،بیش از پیش به عظمت و بزرگی‏ امام(ره)پی بردم.و دریافتم چگونه بر تمامی‏ جزییات اطرافش،تا حدی که حتی یک‏ سرود را هم از نظر دور نمی‏دارد،اشراف‏ دارد.
(منبع : کیهان فرهنگی / شهریور 1381 / شماره 191 / صفحه 23 تا 29)
در رابطه با تأثیرگذاری سرود همپای جلودار دیگر هنرمندان و هنرشناسان کشور نیز اظهار نظراتی کرده اند . از جمله این افراد آقای مشفق کاشانی شاعر پیش کسوت انقلابی است که "همپای جلودار" را چنین وصف می کند :
«یکی از زیباترین آثار استادسبزواری که توسط آقای سراج اجرا شد "همپای جلودار" است . این شعر آنقدر تأثیر داشت که بچه های لبنانی و فلسطینی همه این شعر را حفظ هستند.»
به کوشش : امید برومندی

 





منبع: سايت خبري تحليلي سبزوار پيام
www.SabzevarPayam.com
نظرات شما

نام:

ايميل:
وب:
شماره امنيتي:
نظر شما:


0 نظر در صف تاييد است.